چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۶ -
عجب
«بسم اللّه الرحمن الرحیم» عـُجْـب مدخل حب به ذات و گرایش به خویشتن جزو فطریات آدمی است که با هویت او سرشته شده و مصالحی را برای زیستن یا حتی نیک زیستن به همراه دارد. از این جهت حب ذات نه تنها نکوهیده نیست، بلکه از جهاتی می تواند ممدوح نیز باشد. اما همین امر فطری در صورتی که به افراط گراییده شود به مرحله عجب و خودشیفتگی رسیده و در مراحلی شدیدتر مرزهای نکوهیده ادلال ]= ناز کردن بر خداوند و منت گذاشتن بر اولیاء دین[ و کبر ]= برتر بینی خود نسبت به دیگران[ را درنوردیده و زیان های دنیوی و اخروی فراوانی را به همراه می آورد. باری، عجب و خودشیفتگی که در روان شناسی به آن «نارسیسم» گفته می شود [1] [1] یکی رذیلت اخلاقی و آفت روح و روان آدمی به شمار می آید که در تمام نظام های اخلاقی به طور عام و نظام اخلاقی اسلام به طور خاص از آن نکوهش شده و ضمن برشمردن آفات و زیان های عجب برای مقابله و علاج آن راههایی پیشنهاد شده است. افزون بر شماری از آیات قرآن که به طور صریح یا به اشاره به این امر پرداخته، بخش قابل توجهی از روایات اخلاقی به بررسی ابعاد این رذیلت اخلاقی اختصاص یافته است. و در عموم منابع اخلاق اسلامی فریقین به صورت نسبتاً مشروح درباره این مسأله گفتگو شده است. در این منابع که متأثر از فلسفه اخلاق ارسطو و با الهام از نظریه «اعتدال طلایی» او فراهم آمده، [2] [2] از عجب به عنوان یکی از رذائل برخاسته از افراط در قوه غضبیّه یاد شده است. [3] [3] ...