دکترین مهدویت، پرسشها و چالشها نویسنده: علی نصیری خلاصه و چکیده مقاله در این مقاله ضمن تاکید به ویژگیهای خاص و منحو به فرد دکترین مهدویت از نگاه شیعه، و متبین اینکه این دکترین ما بیان گرفته عرصه از اصل مهدویت است که عبارتند از: 1. دوران پیش از ظهور امام عصر 4 2. دوران آستانه ظهور؛ 3. دوران پس از ظهور؛ همپرسشها و چالشهای هر یک از سه عرصه پیشگفته برشمرده شده و اعلام شده که بر آن پاسخگویی به این پرسشها و چالشها کاری گروهی و تدوین «دانشنامه جامع مهدویت» لازم است. آنگاه با گزینش یک پرسش از پرسشهای هر مقطع، سه پرسش مهم در این باره مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش نخست به بررسی اداء حیات و حضور امام عصر 4 اختصاص یافته و شواهدی از قرآن، روایات، عقل و نیز تجربههای شمودن برای اثبات حیات امام ارائه شده است. پرسش دوم ناظر به چگونگی تمهید مقدمات لازم برای ظهور امام مهدی 4 است. در پاسخ این پرسش این نکتۀ تعیین شده که این تمهید به صورت کاملاً طبیعی و با افول تمام دولتها و نظامهای فکری داعیهدار نجات و سعادت بشر تحقق خواهد یافت. پرسش سوم به بررسی چگونگی شکلگیری حکومتسازی پرداخته است. نگارنده در پاسخ به این پرسش، موانع تشکیل حکومت جهانی یعنی تکزودینی، تکژ مرزهای جغرافیایی، تکژ نظامهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی و نیز قومیتگرایی بر شمرده و بر این نکتههای فشرده که با بیداری جهانیان و خواست خود آنان و با تدبیر حکیمانه امام عصر 4 این موانع محو شده و در نتیجه تمام عوامل همگرایی مستحکم ملتها برای تحقق حکومت جهانی موردنظر امام عصر 4 به منصه ظهور خواهند رسید. مدخل آموزههای مهدویت بدانگونه که در تفکر و دکترین شیعه منعکس شده به هیچ وجه با آنچه از پدیده منجیگرایی در میان ادیان و ملل یا مهدویت در میان اهلسنت مطرح است. قابل مقایسه نیست. مهمترین مولفه دکترین مهدویت از نگاه تشیع حیات و حضور امام مهدی 4 در میان مردم و بر روی کره خاکی است. شیعه موکداً معتقد است که مهدی 4 فرزند امام حسن عسکری 4 است که در سال 255 هجری قمری در سامراء چشم به جهان گشود و پس از شهادت پدر در سال 260 از امام خردسال هدایت امت را بر عهده گرفت. در آغاز در دوران غیبت صغرا که تا سال 329 ادامه داشت از رهگذر چهار نائب خاص به پرسشها و نیازخواهیهای مردم پاسخ میداد و با آغاز غیبت کبرا که از آن روزگار تا دوران ما ادامه یافته امام اضحه سان خورشید پشت ابر آن گونه که در روایت نبوی آمده به جهان روشنایی معنوی بخشیده و بیآن که بر آشکاری خود اصراری داشته باشد کار سنگین امامت را در 1170 سال گذشته تاکنون بر عهده داشته و دارد. بر این اساس اگر متوسط گذار هر نسل را هشتاد سال بدانیم در دوران حیات امام زمان حدود 14 نسل جابجا شده است و امام تمام تلخیها و شیرینیهای شکستها و پیروزیها غارتگریها و جنگهای ویرانگر و همچون غارتگری مغول دو جنگ جهانی رخ داده و... را شاهد بوده است. از سویی دیگر براساس دکترین شیعه امام عصر 4 با شهودی همه جانبه از صدها دین کهنه و جدید برساخته، پپراکندگی پیروان ادیان آسانی، حتی افتراق مسلمانان بر فرقههای متعدد، ظهور اندیشههای فلسفی اکادی پس از دوران انسانی در مغرب زمین، حاکمیت پدیده مدرینه و لوازم آن که از نگاه بسیاری با دین و دین داری چندان سر سازش ندارد تقسیم دنیا به شمال و جنوب و انباشتن قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی در چند کشور محدود و سیطره همه جانبه آنان بر تمام سازمانهای جهانی، قرار است به تمام این کژرویها، پلیدیها و پشتیها با مبارزهای نه با همراهی خون و خونریزی، به مقابله پرداخته و حکومت جهانگیر خود را که آرزوی چند هزار ساله تمام انبیاء و اولیاء الهی و مصلحان خیراندیش عالم است. بخشند عینی بخشد. با چنین اندیشه و دکترینی که به حق تنها در تفکر شیعی به بالندگی رسیده به پرسشها و چالشهای مختلفی روی میکند که میتوان آنها را به سه بخش اساسی تقسیم کرد که عبارتند از: 1. پرسشهای ناظر دوران پیش از ظهور امام عصر 4 ، 2. پرسشهای ناظر به دوران آستانه ظهور، 3. پرسشهای ناظر به دوران پس از ظهور امام عصر 4 ؛ اینک به بررسی این پرسشها میپردازیم. نخست، پرسشهای ناظر به دوران پیش از ظهور امام عصر 4 اهم این دست از پرسشها به این شرح است: 1. حیات و حضور امام عصر 4 در کنار مردم و بر این کره خاکی برای شیعیان و دوستداران آن حضرت جزو باورهای قطعی غلبی به شمار میرود به گونهای که برای آنان نیازی به اشدلال و برهان ندارد. اما برای مخالفان با دکترین تشیع اعم از پیروان ادیان آسمانی یا غیر آسمانهی یا حداقل برای اهلسنت که برغم اشتراک با مادر بسیاری از باورهای اسلامی به حیات امام عصر 4 اعتقادی ندارند، چگونه و از چه راههایی قابل اثبات است؟ آیا اساساً میتوان حیات امام عصر 4 را برهانی کرد؟ 2. براساس برخی از روایات، امام عصر 4 برغم برخورداری از همسر و فرزندان، و بهرهمندی از نشانههای خاص جسمی و سجایای بلند اخلاقی با بدن مادی و عنصری ـ به عکس نظرگاه شیخیه که برای امام بدن هورقلیایی ] = نوعی بدن مثالی [ قایلاند. به صورت ناشناس میان مردم زندگی میکنند. در روایات آمده که امام مردم را دیده و میشناسد اما مردم برغم دیدن امام را نمیشناسند. [1] چگونه وجود چنین انسان والا و بزرگ منشی میتواند همچنان ناشناخته بماند و حتی هیچکس هیچ اطلاعی از همسر و فرزندانش نداشته باشد؟! 3. امام عصر 4 در دوران پیش از ظهور چگونه هدایت علمی و معنوی و حمایت یافت اسلامی را بر عهد به انجام میرساند؟ آیا امام به صورت غیر طبیعی و با تصرفات تکوینی این کار را انجام میدهد یا از ابزارهای طبیعی بهره میگیرد؟! به عنوان مثال اگر امام بخواهد به عالمی نیازمند کمک مالی برساند یاران ویژهای دارد که از رهگذر آنان ـ که طبقاً عوامل ناشناختهاند ـ کم را به دست آن عالم میرساند یا به صورتی معجزهگونه پول را در اختیار آن عالم میرساند؟ دربارۀ هدایتها و رهنمودهای علمی و معنوی نیز همین پرسش مطرح است. عالمان دین و عموم مردم در دوران غیبت امام چگونه میتوانند با او ارتباط برقرار کرده و تا حدودی نزدیک به دوران غیبت صغرا پرسشها و چالشهای فراوان و نوپیدا که امروزه حوزهها و محافل علمی به آنها دست به گریباناند ـ از امام جویا شوند؟ آیا پدیده انتظار منجی بسان مفهوم توکل با برداشتهای غلطی که از آن شده، رخوت ورکود و بیاعتنایی نسبت به اخدادهای سیاسی و اجتماعی را در پی نخواهد داشت؟ 6. از آنجا که مقرر است حکومت جهانی بدست امام زمان 4 محقق گردد و عدم تحقق آن تاکنون به معنای مبّر نشدن مقدمات این امر است. آیا حاکمان و شیعیان امام عصر 4 در صورت امکان مجاز به تشکیل حکومت هستند یا نه؟ و یا آن که براساس ظوایر برخی از روایات و که از سوی شماری از صاحبنظران وگر طیفهای فکری شیعه مورد تاکید قرار گرفته هر تلاشی پیش از ظهور امام عصر 4 محکوم به شکست و نابودی بوده و از نظر امام عصر 4 کار میدود و نارواست؟ [2] 7. حوزه ولایت فقیهان در دوران غیبت تا کجاست. آیا چنان که عموم فقیهان شیعه معتقداند فقیهان شیعه در عصر غیبت فقها در دو حوزه فتوامه داوری و نیز در حوزه محدود امور حبیه حق ولایت دارند، یا آنگونه که فقیهانی هم چون ملا احمد نراقی مرحوم نایینی، امام خمینی و شماری از فقیهان معاصر معتقداند فقهاء در این دوران از بان جانشینی حتی در عرصه حکومت ورنا مداری حق ولایت، بلکه حق ولایت مطلقه دارند؟ 8. آن دسته از احکام شرعی که در جعل و تشریع اولیه آنها حضور امام معصوم مطمح نظر قرار گرفته، نظیر پرداخت خمس اوباج مکاسب، برگزاری نماز جمعه، نمازهای عید فطر و عید قربان و حکم آنها و... با غیبت امام چه حکمی پیدا خواهند کرد؟ [3] با عنایت به تحقق رخدادهای خرد و کلان فراوان که گاه پیامدهای تلخ و مصیبت بار و فراوانی برای حد است اسلامی در پی دارد، نظیر حمله معنوی به کشورهای اسلامی در سده هفتم، کشتار گسترده و مکرر مسلمانان بدست صهیونیستهای کشتار گسترده مسلمانان بدست صربها و رخدادهای تلخ جهانی دیگر، امام عصر 4 واکنش و ناخشنودی خود را چگونه اعلام میکند؟ با آن که بنای امام سکوت مطلق در اینگونه از مسایل است؟ با پدیده مهدویت یا در سطحی رقیقتر پدیده ادعان ملاقات با امام زمان 4 و داشتن ارتباط با ایشان در دوران غیبت کبرا چگونه باید برخورد کرد؟ [4] دوم پرسشهای ناظر به دوران آستانه ظهور شماری از اهم پرسشها در این زمینه بدین شرح است 1. روش شناسی سندی و متنی روایات بازگو کننده رخدادهای آستانه ظهور چگونه است؟ به عبارت دیگر با توجه به گستردگی و پراکندگی این دست از روایات در منابع روایی شیعه و اهلسنت با تفاوت فاحش میزان اعتبار و وضعیت سندی آنها باید چند نکته مورد بررسی عمیق قرار گیرد. 1ـ1. آیا اساساً روایات اهلسنت در این باره قابل اعتنا هستند؟ 2ـ1. آیا میتوان براساس مبانی و معیارهای شناخته شده در تکامل با روایات فقهی، با روایات ناظر به خدادهای آستانه ظهور برخورد کرد؟ 3ـ1. مبانی فقه الحدیثی این دست از روایات چیست؟ 4ـ1. براساس چه معیاری میتوان میان نشانههای قطعی و غیر قطعی تمایز قابل شد؟ 2. آیا عالم در آستانه ظهور به صورت طبیعی مقدمات ظهور منجی را فراهم خواهد ساخت با آن که براساس اراده تکوینی و قهری خداوند تمهید مقدمات لازم برای ظهور امام عصر 4 بر هستی و مساحتهای مختلف و مرتبط آن تحمیل خواهد شد؟ به عبارت روشنتر به عنوان مثال آیا مکاتب فکری و نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسان مارکسیم سوسیالیزم با گذر زمان و باید طبیعی به شکست منتهی خواهند شد یا اراده قهری الهی شکست و افول را بر آنان تحمیل خواهد نمود؟ 3. مقصود از پر شدن زمین از ظلم و ستم که در روایات به صورت مکرر از آن یاد شده و بدون تردید باید آن را از نشانههای قطعی آستانه ظهور امام عصر 4 دانست [5] ، چیست؟ آیا مقصود سیطره همه جانبه ظلم و ستم برگشتی و فقدان هر گونه نشانهای از عدالت و حقخواهی در عالم است یا آن که مراد سیطره بنی ستم بر ارکان عالم است . به این معنا که نصاب ستم و ستمگری بر نصاب عدالت و حق پویی چیزه میگردد؟ امری که امروزه نشانههای آن در دنیا مشهور است. 4. مراد از دوران آخرالزمان با توجه به آن که حتی ظهور پیامبر خاتم 6 از جمله نشانههای آن دانسته شده [6] چیست؟ به عبارت روشن آیا میرود زمانی آخرالزمان از عصر رسالت تا عصر ظهور منجی را در بر میگیرد یا آن که از دوران ما تا آغاز شده وتا عصر ظهور گسترده خواهد بود و یا آن که احتمال سومی در بین است و آن این که دوران آخرالزمان هنوز آغاز نشده است؟ این امر از آن جهت باعث سردرگمی بسیاری شده که شماری از نشانههای آستانه ظهور که به عنوان علایم آخرالزمان بر شمرده شده نظیر گسترش فقر و فحشاء، رواج همین باوری، وارونه شدن ارزشهای اخلاقی، تشبه زنان به مردان و به عکس و... در سطحی وسیع و حتی در پوشش قوانین مدرن حقوقی در صحنه جهانی خودنمایی کرده است؟ بر این پرسش این سئوال را نیز باید افزود که میان مفهوم آخرالزمان و مفهوم اشراطه الساعه چه رابطهای وجود دارد بویژه آن که شماری از محدثان ظهور مهدی را از جمله اشراط الساعه ] = نشانههای ظهور قیامت [ برشمردهاند؟ 5. در شماری از روایات عصر ظهور امام عصر 4 بس نزدیک دانسته شده و دیدگاه جاهلان مبنی بر دور دانستن آن مردود اعلام شده است «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدً وَنَرَاهُ قَرِیبًا» [7] و در روایت مشهور نبوی فاصله میان رسالت و رستاخیز به اندازه فاصله میان دو انگشت میانه و سبّابه اعلام شده [8] ، و از برخی از روایات بدست میآید که ائمه 7 ظهور امام عصر 4 را پس از دورانی نه چندان طولانی از حکومت عباسیان برآورد کردهاند، باگذشت دوازده سده از دوران انتظار و عدم ظهور امام چگونه با این دست از روایات سازگار است. آیا مقصود قرب و بعد زمانی با محاسباتی فراتز از محاسبات مادی و تابع نظام کیهانی حاکم بر دنیای ماست، چنانکه بر همین انسان قرآن قیامت را نیز نزدیک دانتسه و تمام رخدادهای آن را به اندازه بر هم زدن یک جای چشم بر شمرده است. یا چنان که از ظایر برخی نه دیگر از روایات بدست میآید درباره زمان ظهور امام عصر 4 بداحاصل شده و این امر به دورانی بس دورتر موکول شده است؟! [9] پرسشهای ناظر به پس از دوران ظهور امام عصر 4 درباره دوران پس از ظهور امام عصر 4 نیز پرسشهای مهمی در بین است که تاکنون پاسخهای در خودی به آن داده نشده است. بر شماری از آنها بدین شرح است: 1. امام عصر 4 براساس چه روش و برنامهای ادیان و مذاهب موجود در عالم را ابطال کرده و اسلام را در هستی حاکم خواهد کرد؟ حکومتهای قاهر که بالطبع بسیای از روی زور یا تزویر بر مناطق مختلف زمین اشیلاء دارند چگونه در انقیاد امام عصر در خواهند آمد؟ آیا چنان که در اذهان عموم مردم نقش شبه است امام از عنصر قهره جنگ و خونریزی فراگیر و به اصطلاح با براه انداختن جام خون مقاصد خود را بدنبال خواهد کرد یا آن که شیوهای دیگر نیز دعوت مسالمتآمیز در برنامه امام جای خواهد داشت؟ اساساً چگونه و براساس چه مقدماتی حکومت جهانی شکل خواهد گرفت؟ آیا حکومت جهانی امام با براساس اصلنگر ادیان و جدایی دین از سیاست است یا بر اصل سیطره اسلام بر سایر ادیان و همراهی دین با سیاست؟ 2. آیا چنان که از ظایر برخی از روایات استفاده میشود پدیدههای هستی در عصر ظهور امام به طور شگفتآسا و خارج از مدار طبیعی در خدمت امام قرار خواهند گرفت. چنانکه از همین روایات استفاده شده که عقول مردم در آن روزگار به طور غیر طبیعی به کمال میرسد. نظام کیهانی اعم از زمین آسمان. برکات خود را از هر سو فرو خواهند بارید. بارانهای پیدرپی، رویش سریع گیاهان و از نمونههای آن است. در آن روزگار مردم یا یاران امام قادر خواهند بود که از مساحتهای دور به یکدیگر نگریسته و به گفتگو با بهم خواهند پرداخت. افزون بر حیوانات که در میان آنها نظام دوستی و آشتی برقرار شده و گرگ و میش در کنار یکدیگر زیست خواهند کرد، جمالات واجزای فاقد حیات هستی نیز لب به سخن خواهند گشود و امام و یارانش را به دشمنانشان رهنمون خواهند شد. [10] آیا پذیرش این دست از پدیدهها به معنای پذیرش حاکمیت نظام جدید کیهانی در عصر ظهور نخواهد بود؟! 3. نظام حکومتی مورد نظر امام عصر 4 در دوران پس از ظهور چگونه خواهد بود. آیا امام پدیده تفکیک قوایا حداقل شکلگیری مجالس شوری متشکل از نمایندگان مناطق مختلف را خواهد پذیرفت یا نظام حکومتی امام عصر 4 براساس حاکم محوری شکل خواهد گرفت که همه تصمیمها با نظارت و تنفیذ امام اتخاذ خواهد شد؟! از سوی دیگر با توجه به جهانی بودن حکومت امام عصر 4 پس از عصر ظهور، آیا حکومتها در مناطق مختلف به صورت محلّی یا ایالتی، یا به صورت فدراتیو، اداره خواهند شد. که محیط میتوانند در مسایل منطقهای و محلهای تصمیمگیری کنند یا نه؟ 3. برخورد امام عصر 4 یا پدیده مدرینته و هزاران لازمه آن که امروزه بسان تار و پودی با زندگی مردم جهان گره خورده چگونه خواهد بود. پدیدههایی همچون تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی، انواع ورزش بویژه ورزشهایی از قبیل فوتبال، کشتی، و... که گاه در هویت و ماندگاری خود همآهنگی و همگرایی چندانی با شریعت ندارند، پس از ظهور امام عصر 4 هیچ وضعیتعی خواهند داشت. آیا با وضعیت کنونی تثبیت خواهند شد یا به طور کلی گذاشته خواهند شد یا با اصلاحاتی روبرو خواهند بود؟! شاید این نکته را از یاد ببریم که جمهوری اسلامی ایران که الگویی هر چند محدود از حکومت امام عصر 4 تلقی میشود. در طی سه دهه گذشته با این پدیدهها یا چالشهای مختلفی روبرو بوده و هست. به گونهای که در دهه اوّل انقلاب با عموم پدیدههای پیشگفته با سختگیری و محدودنگری برخورد شد. رعایت شویونات دینی بیشتر مورد تاکید قرار گرفت و بسیاری از فیلمها، سریالها، ورزشها، موسیقیها، مخالفت دستگاههای ناظر به کنار گذاشته شدند اما با مخالفت مدافعان مدرنیته و ظهور نسل دوم و سوم انقلاب و عوامل دیگر آرام آرام از این مخالفت و محدودیتها کاسته شد. به گونهای که امروزه بسیاری از دستاوردها در عرصههای هزار سوی دین داران مورد انتقاد قرار گرفته است. از سوی دیگر برخی از محققان معتقداند که میان سخت و مدرنیته هرگز آشتی برقرار نمیشود. و مدرنیته با شریعت از هر جهت درناسازگری داره. [11] از این رو برای رسیدن به شریعت و سنتگریزی از کنار گذاشتن مدرنیته نیست. 4. زنان در دوران حکومت امام عصر 4 چه وضعیتی خواهند داشت. آیا چنان که از ظایر برخی از روایات بدست میآید زنان در صندوق خانه و پستوها حبس شده و حتی از ظهور در نمازهای جمعه و جماعات محروم خواهند شد تا چه رعد تحصیل و کاوه یا آن که وضعیت کنونی زنان در ایران که همچنان در انطباق با شریعت با چالشهایی روبرو است، تثبیت خواهد شد. برغم آن که عموم زنان کشور ما از کمرنگی حضورشان در اجتماع و برخی از محدودیتها گلایه دارند، بسیاری از آنان با رعایت کمترین حد حجاب و با انواع بزک در کوچه و خیابان حاضر میشوند. دختران همدوش پسران در محیط دانشگاه و در کلاسهای درس به تحصیل اشتغال دارند. و شماری از زنان در محیط کار ساعتها کنار مردان نامحرم مسئولیتهای کاری خود را دنبال میکنند دختران و زنان ایران در بسیاری از رشتههای ورزشی فعالیت داشته و در مسابقات جهانی و المپیکها مشارکت دارند. آیا این حدّ از حضور در عرصهها و صحنههای مختلف اجتماعی در دوران حضور امام عصر 4 تجویز خواهد شد؟! 5. نظام اقتصادی، ساختارهای روابط مالی، پیمانها و قراردادهای متداول و شناخته شده بینالمللی، بانکها و دادوستدهای بانکی، نظام پولی، عقود نوپیدا همچون انواع بیمهها، سودها و کارفردیهای بانکی و... که امروزه در دنیا معهود و متعارف است. در دوران پس از ظهور با نظارت و حکومت امام عصر 4 چگونه خواهند بود. پرسش درباره چند و چون نظام اقتصادی مورد نظر اسلام پس از دوران مدرنیته و بویژه با الگوی اقتصاد و دولتی که از سوی مارکسیم منتها دور، ذهن بسیاری از محققان را به خود مشغول ساخت و تلاشهای قابل تقدیری در پاسخ آن ادامه شد که تلاش علمی شهید صدر با تدوین کتاب «اقتصادنامه» و شیهدمطهری، شهید بهشتی و شماری دیگر قابل یاد کرده است. امام از نظام اقتصادی مورد نظر اسلام سیاست گذاری اقتصادی مدیران اقتصادی کشور در سه سده از پیروزی انقلاب اسلامی با چالشهای متعددی روبرو ساخت. به گونهای که برخی از دولتها به اقتصاد دولتی روی آوردند ولی با ظهور دولت و اندیشهای دیگر اقتصاد بازار و خصوصیسازی مورد توجه قرار گرفت. از سوی دیگر قراردادهای مختلف بانکی بویژه سودهای مضاعفی که با صورت شرعی از مردم اخذ میشود، جوایز گوناگونی برای قرضالحسنه که در ماهیت خود فاقد منفعتگرایی است قراردادهای پولی و مالی با دولتهای مختلف که پایبند به قوانین خاص اقتصادی و گاه غیر شرعی هستند، از دهها نمونه چالشهای اقتصادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. که به نظر نمیرسد به این سادگی گره آنها گشوده شود. تفاوت دامنهدار دیدگاه فقها در این عرصهها خودگوه و دعاست. به هر روی بسیار طبیعی است که بدانیم نظام اقتصادی در نگاه کلان و کلّی در دوران حضور امام عصر 4 چگونه خواهد بود. سرانجام آن که نگاه سایر ادیان آسمانی و سایر فرق اسلامی به این پرسشها و چالشها چیست؟ بررسی پاسخهای قابل ارائه به پرسشها و چالشها دکترین مهدویت چنانکه اشاره شد پرسشها و چالشهای پیشگفته بخشی از اهم پرسشهای قابل طرح در زمینه دکترین مهدویت از نگاه شیعه است. با بررسی آثاری که در هزار سال گذشته از سوی عالمان شیعه در زمینه مهدویت فراهم آمده میتوان مدعی شد که بخش عمده این پرسشها و چالشها مورد توّجه آنان بوده و اندیشوران شیعه تلاش کردهاند پاسخهای قابل قبولی به آنها ارائه کنند. کتاب الغبیه نعمانی (م 360)؛ کمالالدین و تمام النعمه، شیخ صدوق (م 381)؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی (م 460)، بخشهای مبسوطی از کتاب ارزشمند بحارالانوار، (جلدهای 51، 52، 53)، علامه مجلسی (م 1111) و شماری از آثار متاخران در این زمینه قابل ذکر است. با این حال باید اذعان کرد که آثار فراهم آمده در زمینه مهدویت از دو جهت دچار کاستی است. 1. تنها بخشی از پرسشها و چالشها مورد توجه قرار گرفته و در برابر، بخش قابل توجه دیگر همچنان سکوت مانده است: به عنوان مثال در این دست از کتابها چگونگی اثبات حیات امام عصر 4 روششناسی روایات مهدویت، چگونگی نظام سیاسی و اقتصادی دوران حکومت امام عصر 4 ، چگونگی نعاطی سنت با مدرینیته در این دوران مطالب چندانی به چشم نمیخورد. 2. با توجّه به اینکه نگاه اندیشوران به بسیاری از عرصههای دین شناخت متناسب با نگاه جهانی امروزین وسیع و گسترده نبوده و بیشتر از زاویه درون دینی به بررسی پرسشها و چالشها در زمینه مهدویت پرداخته شده، نمیتوان این دست از پاسخها را برای روزگار که به اقتصادی عصر سرعت ارتباطات و تبدیل جهان به دهکده جهانی کافی دانست. به عنوان مثال ترقی در این دست از کتابها از دیدار گروهی از عالمان شیعه با امام زمان 4 گفتگو به میان آمده، از جمله اهداف مهم آن اثبات اصل استمرار هدایت علمی و معنوی امام عصر و نیز اثبات حیث و حضور ایشان در میان مردم بوده است. اما پیداست که مخاطب این نوع از کتابها شیعیان و بوده و عالمان شیعه با ذکر نمونههایی از ملاقات امام عصر 4 با حاکمان و شایستگان شیعه به دنبال تقویت باورهای شیعه در این باره بودهاند. نه آن که آنان میخواستند منکران و شکاکان در مسئله مهدویت را باورمند سازند با توجه به این نکات از نظر نگارنده تدوین «دانشنامه مهدویت» با همکاری گروهی از صاحبنظران بسیار ضروری است تا در آن به صورت علمی و با عطف توجه به نیازها و اقتضانات هزاره سوم میلادی و با بهره جستن از میراث روایی وعلمی بر جای مانده از پیشینیان در زمینه مهدویت، به اهم پرسشها و چالشها در این عرصه پاسخ داده شود. ما بخاطر ضرورت رعایت اختصار و محدویت حجم مقاله، از هر یک از سه مقطع پیشگفته یکی از پرسشها سه انتخاب و پاسخی نه چندان تفصیلی به آن ارائه مینماییم. بر این اساس انه مقطع دوران پیش از ظهور اثبات حیات امام عصر 4 ؛ از مقطع آستانه ظهور قهری یا طبیعی بودن تمهید مقدمات ظهور و از مقطیع دوران پس از ظهور چگونگی شکلگیری حکومت جهانی و مولفههای مقومات آن را مورد بررسی قرار میدهیم. چگونگی اثبات حیات امام عصر 4 وقتی که سخن از حیات امام عصر 4 به میان میآید با توجه به گذشت بیش از هزار و دویست سال از عمر امام بلافاصله ذهن به اشکال چگونگی طول عمر زیاد امام 4 معطوف شده و پاسخها به این جهت سمت و سو پیدا میکند که طولانی شدن عمر انسانها لزوماً حتی جزو امور خارق عادت به شمار نمیرود تا برای اثبات آن بسان معجزات پیامبران به قدرت نامتناهی خداوند و عدم خروج امور خارق عادت از قانون علّیت استدلال شود، بلکه عموماً گفته میشود که اشخاص بسان نوح که از آنها به «معموین» یاد میشود در گستره خاکی بودهاند که عمری فراتر از هزار سال داشتهاند. [12] اما مقصود ما از اثبات حیات امام مسئلهای فراتر از این اشکال طول عمر است. چنانکه اشاره شد براساس دکترین مهدویت از نگاه شیعه امام عصر 4 آن حجّت الهی و میراث بر تمام پیامبران و اوصیای الهی در حال حاضر در میان مردم زندگی میکند. میان آنان نفس میکشد. آب و غذا تناول میکند. شبها بسان همه مردم به خواب فرو میرود و روزها بیدار و به فعالیت میپردازد. امام عصر 4 همآوا با همه ساکنان زمین هر روز و شب خورشید و ستارگان آسمان را نظاره میکند. و در کنار حیات طبیعی، از حیات طیبه و سراسر معنوی، که لباب از بندگی و سرسپردگی در آستان خداوند است، برخوردار بوده و بسان رسول خدا، علی 7 و سایر ائمه روز و شب به عبارت، متجد و تلاوت قرآن، به ذکر الهی میپردازد. [13] و در کنارهه این برنامههای فردی و عبادی بار سنگین امامت، ولایت و هدایت امّت اسلامی، بلکه نورافشانی به سراسر عالمیان را بر عهده دارد. [14] زیرا او میراث بر پیامبری است که خداوند او را رحمت برای جهانیان دانسته است. « وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ» [15] این انسان که زندگی آدم، نوح، ابراهیم، شیث، هود، موسی، زکریا، یحیی، عیسی، و محمد در او تجسّد یافته در حال حاضر و همینک که مینویسیم، میخوانیم، میاندیشیم و... در کنار ماست. چرا موسویان در اشتیاق لحظهای دیدار موسی میسوزند و مسیحیان در آرزوی ملاقات لختی بس کوتاه از سیمای تابناک و زاهدانه عیسی 7 ، لحظه شماری میکنند. چرا مسلمانان پیوسته با خود زمزمه میکنند کاش زمان به عقب برمیگشت و آنان اگر در کنار پیامبر نبوده و سیمای دلآرای او را از نزدیک نظارهگر نبودهاند، حداقل میتوانستند از نزدیک تصویر مسلمانان شیفته را که برای تبرک یافتن به آب وضوی پیامبر 6 از یکدیگر سبقت میگرفتند، میدیدند. شیعه با ادعای حضور و حیات امام عصر 4 میتواند به هم دین دارای عالم بگوید که نمونهای مجسّد از آنچه دنبال آیند همینک در کنار شما حیّ و حاضر است. او بررسی خلاصه و عصاره همه پیامبران آسمانی است. بیایید با دیدار او سیراب شوید و هزاران پرسش خود را از او باز پرسید. که تنها شرط تحقق این دیدار برگرفتن جهان و غبار گناه و پشتی از ظایر و باطن است. چه خوش سرود عطار نیشابوری ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش | بر در دل روز و شب منتظر یار باش | دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است | روزن دل برگشا حاضر و هشیار باش |
حاصل این نگاه آن است که دیگر لزومی ندارد اثر انسان کامل را تنها در کتابها بجوییم یا برای دیدار لایی از موسی سر او به موزهها رهسپار شویم. بدین خاطر از امام زمان 4 به عنوان «بقیهالله» یاد شده و در زیارت ایشان را با جمله «السلام علیک یا بقیهالله فی ارضه» [16] یا با جمله «السلام علیک یا بقیهالله من الصفوه المنتجبین» [17] خطاب میکنیم. پیداست که شماری بس اندک از اولیای صالح الهی به در گذشته و حال به فیض دیدار آن انسان الهی نایل آمدهاند. و شماری فراوان از شیعیان و علاقمندان بر امام عصر 4 در عین محروم ماندن از فیض حضور ضرف جانشان لبریز و لباب از یقین و باور به حضور آن حجّت الهی بوده و هر روز در شوق دیدار او میسوزند. از این دو گروه که بگذریم با سایر گروهها و انسانها با داشتن دیدگاههای متفاوت و گاه منکرانه با مسئله مهدویت چه باید کرد این طیف از مخاطبان مسئله مهدویت را میتوان به پنج دسته به شرح ذیل تقسیم کرد. 1. گروهی از شیعیان که براساس پیشبینی برخی از روایات اهلبیت 7 در اثر طولانی شدن دوران غیبت امام عصر 4 دچار شک، تردید و سرگردانی میشوند. 2. برادران مسلمان غیر شیعه که بر غم باور داشت به یقینی به مسئله مهدویت و ظهور منجیای با نام مهدی، او را شخصی متولد در دوران آخرالزمان میدانند. 3. پیروان سایر ادیان آسمانی که بر غم اعتقاد به ظهور منجی اولاً برای منجی موردنظر خود هویت و شخصیتی غیر از آن چه شیعه معتقد است قایلاند، ثانیاً: به حیات کنونی منجی باور ندارند. البته به استثنای مسیحیان که عیسی 7 را در حال حاضر زنده میانگارند. 4. پیروان ادیان غیر آسمانی همچون هندویزم و بودیزم که اصلی ظهور منجی به صورتی تاریک و کمرنگ دو آموزههای آنان منعکس شده است. 5. عموم ملحدانی و مادیگرایان عالم که به اساس دین و باورهای دینی هیچ اعتقادی نداشته و منکر تمام آموزههای لاهویتی پیامبران آسمانیاند. از میان این گروههای پنجگانه دو گروه چهارم و پنجم و بویژه گروه پنجم از محل بحث از اثبات حیات امام عصر 4 خارجاند زیرا مهدویت از جمله مصادیق مستقلات عقلیه نیست که صغرا و کبرای قیاس بسانی قبح ظلم و حسن عدل بر عقل و براهین عقلی منکی باشد تا بتوان در این باره حتی با منکران وحی و تنها با عقل که زبان مشترک همه انسانهاست ـ به گفتگو پرداخته چه، مهمترین و بنیادیترین مقوم دکترین مهدویت یا منجیگرایی پذیرش خدایی در عالم است که بنا دارد از رهگذر انسان کامل هدایت علمی و معنوی انسانها را استمرار بخشد ] = بر انسان دکترین مهدویت از نگاه شیعه [ یا برغم تلخکامیهای مستمر پیامبران در عدالت گزی در بنه گیتی، عالم را با عدالت و نیکی گسترده در سراسر زمین به پایان رساند ] = براساس دکترین منجیگرایی [ با حذف عنصر خداوند سخن از مهدویت یا حتی منجیگرایی موهوم خواهد بود. مگر کسی براساس جبر طبیعی و خودجوش تا به پایان خوشی برای عالم باور داشته باشد که برون داد چنین نگرشی با آنچه در دکترین مهدویت یا منجیگرایی مطمح نظر است، تفاوتهایی بسیاری دارد. بنابراین مناسب است از حیات امام عصر 4 در خطاب به سه گروه نخست سخن بگوییم. به نظر میرسد که برای اثبات حیات امام عصر 4 به سه دلیل استناد جست که عبارتند از: 1. ادّله و حیانی؛ 2. دلیل عقلی؛ 3. تجربه دینی. از ادله و حیانی که به قرآن و سنت متکی است میتوان برای مجاب ساختن دو گروه نخست یعنی شیعی مردد و یا اهلسنت بهره جست. اما از دو دلیل دیگر یعنی دلیل عقلی و تجربه دینی میوان برای اثبات حیات امام عصر 4 برای پیروان سایر ادیان آسمانی، استفاده کرد. اینک به بررسی این ادله میپردازیم. 1. دلایل و حیانی اثبات حیات امام عصر 4 ادله و حیانی اثبات حیات امام عصر 4 به دو دسته قابل تقسیم است که عبارت است از قرآن و سنت. و برای رعایت اختصار به یک مورد از آیات قرآن و یک مورد از روایت نبوی اکتفا میکنیم. شاهد مورد نظر از قرآن سوره مبارکه قدر و دخان و شاهد مورد نظر از روایت نبوی روایت «اثناعشر خلیفه» است. 1ـ1. سوره مبارکه قدر و دخان و ولادت بر هیات امام عصر 4 در سوره مبارکه قدر از نزول قرآن در شب قدر ـ که بر هزار ماه برتری دارد ـ سخن به میان آمده و در تبیین ارزش این شب آمده که فرشتگان و برترین آنها یعنی روح با امر و فرمان الهی برای انجام هر امری فرود میآیند و تا سحرگاه سلام و تحیت به ارمغان میآورند . «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر » در سوره دخان نیز تبیین شده که آن امر تفصیل و جداسازی حکیمانه کارهاست. G إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهٍ مُبَارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ F [18] پرسش مهم در برخورد با این آیات آن است که فرشتگان کجا و نزد چه کسی فرود میآیند و آن امور حکیمی که در شب قدر جدا شده و تبیین میگردد چیست؟ چنین پرسشی به ذهن یاران ائمه 7 پاسخ آن را جویا شدند. ائمه 7 در پاسخ شیعیان فرمودند که مقدرات سال در شب قدر شخص شده و فرشتگان نزد امام معصوم و حجت الهی در هر دوره فرود میآیند. [19] ثقه الاسلام کلینی در کافی در کتاب الحجه یابی تحت عنوان «باب فی شأن انا انزلناه فی لیله القدر و تفسیرها» گشوده و در آن 9 روایت آورده است. [20] به استناد این روایات شب قدر در میان تمام امتها وجود داشته و فرشتگان آسمانی بر پیامبر یا وصی او در هر عصری فرود آمدهاند و این سنت در میان امت اسلامی در هر دورانی برای هر امامی تکرار شده است. در روایت نخست این امر تبیین شده که فرشتگان از آسمان به آسمان فرود نمیآیند، بلکه از آسمان به زمین نزول میکنند. پس این پرسش همچنان منطقی است که این جداسازی هر امر حکیمانه و مقعدات هستی در زمین با چه شخص یا اشخاص در میان گذاشته میشود. و اگر قرار باشد ملاقات فرشتگان با انسان کامل در زمین جزو برنامههای شب قدر فرشتگان نباشد، نزول فرشتگان در این شب بر روی زمین مفهومی نخواهد داشت. [21] با پذیرش فرود فرشتگان و ملاقات آنان با انسان کامل ضرورت وجود امام و حجت خداوند در هر دورانی اثبات میگردد. پیداست که در دوران پس از شهادت امام حسن عسکری تا دوران ما تنها مصداق آن انسان کامل که فرشتگان و برترین آنها یعنی روح فیض دیدار او را در شب قدر دارند، امام عصر 4 است. این امر به لزوماً به معنای بقا و حیات مستمر آن امام 4 است. بخاطر نقش بسیار کار آمد سوره مبارکه قدر در اثبات امامت و ولایت، در بالتبع استمرار آن در دوران اسمت که امام باقر 7 از شیعیان خواسته است تا با مخالفان با سوره قدر و آیات سوره مبارکه دخان احتجاج و مناظره کنند. «عن ابی جعفر 7 قال» «یا معشرالشیعه خاصموا بسوره انا انزلناه تحاجّوا، فوالله انها لحجه الله تبارک و تعالی علی الخلق بعد رسولالله 6 و انها لسیّده دینکم و انها لغایه علمنا، یا معشرالشیعه خاصموا برحم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین» فانها لولاه الامر خاصّه بعد رسولالله 6 . [22] 2ـ1. روایت نبوی «انا عشر خلیفه» جابربن سمره بن جذب از رسول اکرم 6 این روایت را نقل کره است: «لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفه ثم قال حکمه لم أفهمها فقلت لا بی ما قال فعال کلم من قریش» در روایت دیگر عبارت چنین است: « لایزال الدین قائماً حتی تقوم الساعه اویکون علیکم اثناعشر خلیفه کلهم من قریش» این روایت با تفاوت اندکی در مضمون آن افزون بر منابع شیعه، در مهمترین منابع حدیثی اهلسنت یعنی مسند احمدبن حنبل صحیح بخاری [23] ، صحیح مسلم [24] ، سنن ابی داود [25] ، سنن ترمذی [26] ، مستدرک حاکم نیشابوری [27] ، و... انعکاس یافته است. با توجه به دلالت این روایت بر دوازده جانشین پیامبر 6 که همگی از قریش بوده و مایه عزت اسلام خواهند بود و عدم انطباق آن نماز هیچ یک از خلفای راشدین، خلفای اموی، سفیانی، عباسی و... [28] متکلمان شیعه از این روایت به عنوان شاهدی زنده و گویا بر حقانیت اعتقاد شیعه مبنی بر امامت و خلافت دوازده امام استفاده میکنند. از این روایت که ظاهر آن بر آن مسلسل دوازده جانشین پیامبر است به ضمیمه روایاتی که در جوامع حدیثی اهلسنت انعکاس یافته مبنی بر این که مهدی 7 از نسل فاطمه 6 است. [29] میتوان به دیدگاه شیعه رهنمون شد که معتقد است مهدی 4 فرزند امام حسن عسکری 7 بوده و دوازدهمین جانشین پیامبر 6 به شمار میرود. با چنین استنتاجی حیات امام عصر از زمان ولادت تاکنون اثبات خواهد شد. شگفت آن که ابی داود سجتانی روایت «اثناعشر خلیفه» را در «کتاب المهدی» و در کنار روایاتی از پیامبر 6 آورده که در آنها بر ضرورت ظهور امام عصر 4 که از نسل پیامبر و فاطمه 6 است، تاکید شده است. ابی داود بی آن که شاید خود متفظن شده باشد، از روایت اثناعشر خلیفه، انطباق آن بر امام مهدی 4 بر ذهن او تبادر کرده. 2. دلیل عقلی بر اثبات حیات امام عصر 4 بنیان دلیل عقلی بر اثبات حیات و حضور امام عصر 4 اصل حکمت خداوند است. باری، خداوند حکیم، استوار منش و استوار اندیش است که رخنهای از نقص و کاستی در افعال و آفرینش الهی راه ندارد. شاید بهتر این مدعا به رساترین بیان در آیات نخست سوره تبارک انعکاس یافته، آنجا که خداوند فرموده است. G الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَانِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعْ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعْ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ F [30] براساس این آیات ذرهای رخنه و نقص در نظام هستی راه نمییابد. اگر خداوند آفرینش انسان را بهترین و برترین دانسته، و گردش کوهها را بسان ابرها و در عین حال آرام معرفی کرده و آن را صنع متقن [31] الهی برشمرده [32] و حتی قرآن کتاب تشریع را عزیز و محکم معرفی کرده که هیچگاه عیب و خلل در آن راه نمییابد. [33] همگی جلوهای از اصل حکمت الهی است. حکمت خداوند تنها به معنای منش عقلانی استوار نیست، بلکه قید خطا نا پ ذیری را نیز باید بر این منش عقلانی استوار افزود. زیرا چه بسا کار به ظاهر عقلانی حکیمانه که در میانه با فرجام کار خطایش آشکار گردد. براساس اصل حکمت با هیوا آدم به زمین خداوند اعلام کرد که کژی، دشمنی وی هدالتی میان مردم راه خواهد یافت و خداوند برای هدایت مردم و بازداشتن آنان از کژی، رفع دشمنیها، برقراری عدالت و اتمام حجت الهی پیامبران را به سوی آنان گسیل خواهد نمود. و بارها از این سنت یعنی سنت ارسال پیامبران به عنوان سنت تخلف ناپذیر یاد کرد. به گونهای که در قرآن تصریح شده که به فاصلهای نه چندان زیاد پیامبران سوی مردم گسیل شدند و هیچ امتی نیست مگر آنکه پیامبری هشدار دهنده برای آنان فرستاده شده است: G وَإِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ F [34] کتب آسمانی موجود در کنار اذعان به این سنت الهی بر این نکته نیز تصریح دارند که همواره پیامبران اوصیاء و جانشینانی داشتند که خلا وجودی آنان را چه در زمان حیات و چه پس از مرگ تا رسیدن پیامبر آتی پر نمایند. چنانکه از هارون به عنوان وحی موسی از آصفبن برخیا به عنوان وصی سلیمان و... یاد میشود. براساس سنت حکیمانه از سال پیامبران نوبت به پیامبر خاتم رسید که با آوردن دین و نظام نامه کامل زندگی کتاب وحی و رسالت برای همیشه بسته شد. [35] پیامبر خاتم تنها بیست و سه سال مسئولیت هدایت مردم را بر عهده داشت. حال پرسش این است که تکلیف مردم تا روز قیامت که نکن است هزاران سال به طول انجامد چه خواهد شد؟ آیا میتوان پذیرفت که منش و اندیشه استوار خداوند اقتضاء داشت که با حضور موسی 7 در کوه طور هارون را به عنوان جانشین خود در میان مردم منصوب کند و برغم چنین تدبیری با افزوده شدن ده روز به یک ماه ملاقات موسی با خداوند، بنیاسرائیل به گوساله پرستی روی آوردند. [36] همین منش و اندیشه استوار خداوند امت اسلامی بلکه همه امتهای جهان را طی هزاران سال پس از رحلت آخرین پیامبر تا روز رستاخیز هرا کرده است؟! آیا چنان که برخی پنداشتهاند وجود قرآن و سنت پیامبر 6 برای پاسخگویی به همه نیازها و رفع همه مخاصمات، و استمرار سنت هدایت کافی است؟ [37] اگر چنین است چرا امت اسلامی برغم وجود این دو منبع اصیل دچار اختلافهای فاحشی شدهاند. باری، همانگونه که اهلبیت 7 بارها تاکید کردهاند قرآن کتاب صامت است و باید برگزیدگان الهی به عنوان مفسّر و قیم آیات آن را به نطق آورده و برای مردم تفسیر کنند. [38] چنان که مردم همواره به امامان و پیشوایان دینی برای رفع مخاصمات و اختلافات فکری و عقیدنی و مشخص ساختن اندیشههای صواب از خطای خود نیاز دارند. همانگونه که در کنار اعضاء و جوارح به عقل برای تشخیص و تمییز خطاهای حتی به شدت حاجتمندند. [39] بر همین اساس است که شیعه بر ضرورت استمرار وصایت و امامت پس از پیامبر اکرم 6 تا روزی که نظام کنونی هستی برقرار است تاکید داشته و معتقد است. هیچگاه زمین خاکی از حجت الهی نخواهد بود. در روایات معصومان از اصل وجود حجت خداوند بر زمین به عنوان اصلی حتمی و تخلف ناپذیر یاد شده و تاکید شده که بدون حجت الهی زمین اهلش را فرو خواهد بود [40] و اگر در زمین تنها دو نفر نفس بکشند، لزوماً یکی از آنان باید حجت خداوند باشد. [41] گذشته از آن که فلاسفه و عرفا هر یک با نگاهی خاص بر این اصل یعنی ضرورت حضور انسان کامل در زمین صحّه گذاشتهاند، این اصل و این باور با تمام قواعد و قوانینی که بشر به استناد عقل و عقلانیت خود بدانها پایبند است، و امروزه دنیا را با همین اهل اداره میکند سازگار است. به این معنا که در هیچ کشوری به چشم نمیخورد که برغم وجود آیین نامه و منشور تمئیت امور، ادارات و موسسات، سازمانها و نهادهای بس کوچک یا بسیار بزرگ حتی یک روز بدون مدیر و مسئول یا قائم مقام او اداره شود آیا این نگاه ستم آلود به نظام هستی و مدبر حکیم استوارمنش و استواراندیش آن نیست که هدایت و تمشیت چند کارمند در یک نهاد اداری را بدون مدیر حتی در یک روز نبندیم اما در حق خداوند بر این باور باشیم که بیش از هزار سال است بیش از شش میلیارد انسان حیران، سرگشته، مضطرب، فرق در ظلمت اما طالب حقیقت و روشنایی را بدون رهبر و راهنمای ربّانی رها کرده باشد G أَلَکُمْ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنثَی تِلْکَ إِذًا قِسْمَهٌ ضِیزَی F [42] با پذیرش اصل حکمت الهی و ضرورت حضور حجت الهی در زمین، لزوماً حیات و حضور امام عصر 4 در روزگار ما اثبات خواهد شد.
[1] . «و کانوایرونه و بشاهدوینه و لایعلمون انه هو» کماللالدین و تمام النعمه، ص 154. [2] . نظیر روایت «کل رایه ترفع قبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعبد من دونالله عزوجل» معجم احادیث الامام المهدی 4 ، ج 3، ص 431. [3] . در عموم فتاوای فقهاء شیعه وجوب عینی نماز جمعه یا جواز برگزاری نماز عیدین مشروط به حضور امام معصوم 7 دانسته شده است. [4] . متاسفانه باب چنین دعاوی همچنان داغ است و برخی از بر ارتباط مستمر و ملاقات خود با امام عصر 4 پای میفشارد. [5] . «یملاها قطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً» بحارالانوار، ج 36، ص 355؛ معجم احادیث االمام المهدی، ج 5، ص 178. [6] . «فهل ینظرون الاالساعه أن تایتهم بغته فقد جاء اشراطها ـ» مفسران یکی از این نشانهها را رسالت پیامبر دانستهاند ر.ک. تفسیر تبیان، ج 9، ص 299. [7] . معارج 5ـ6. [8] . «یا معشرالمسلمین انما بعثت أنا و الساعه کهاثین قال: ثم ضمّ السباحثین» بحارالانوار، ج 2، ص 263. [9] . برای آگاهی بیشتر در این باره ر.ک. بحار الانوار، ج 4، ص 97 ـ 134 «باب البداء و النسخ». [10] . برای آگاهی بیشتر از این دست از روایات ر.ک. بحارالانوار، ج 52، ص 309 ـ 390. باب 27 «سیرته و اخلاقه و عدد اصحابه و خصائص زمانه و احوال اصحابه 4 » [11] . آقای مهدی نصیری در برخی از آثار خود بر این نتکه پای فشرده است. و نیز تهید آوینی معتقد است «سینما ماهیتاً با کفر و شرک نزدیکی بیشتری دارد تا اسلام» حکمت سینما، ص 15. [12] . درباره پدیده معمرین ر.ک ائمتنا، ج 2، ص 370 ـ 375. [13] . در بخشی از زیارت آلیاسین خطاب به امام عصر 4 چنین آمده است: «السلام عیک حین تقوا و تبیّن، السلام علیک تعوذ و تسبح، السلام علیک حین ثهلل و تکبّر، السلام علیک حین تحمد و تستغفر...» المزار، ص 569. [14] . امام عصر 4 در نامهای خطاب به علیبن مهزیار خود را بسان خورشید پنهان دانسته که از پس پرده نورافشانی دارد و نیز خود را امان ساکنان زمین دانسته است. ر.ک: کمالالدین، ج 2، ص 162. و نیز خطاب به شیخ مفید فرموده «انا غیر مهملین لمراعاتکم و لاناسین الذکرکم» بحارالانوار، ج 13، ص 246. [15] . انبیاء، آیه 107. [16] . کمالالدین و تمام النعمه، ص 331. [17] . مفاتیحالجنان، ص 867. [18] . دخان 3 ـ 4. [19] . ر.ک. بصائر الدرجات، ص 241. «باب مایلقی الی الائمه فی لیله القدر مما یکون فی تلک السنه و نزول الملائکه علیهم»؛ بحارالانوار، ج 94، ص 23، «باب فی ان لیله القدر فی کل سنه و انه ینزل فی تلک الیله امر السنّه» [20] . کافی، ج 1، ص 242، 253. [21] . همان، ص 242. [22] . کافی، ج 1، ص 249. [23] . صحیح بخاری، ج 8، ص 126. [24] . صحیح ملسم، ج 6، ص 2 ـ 4، باب «الناس تبع لقریش و الخلافه فی قریش» [25] . سنن ابی داود، ج 3، ص 309 ـ 311، باب «کتاب المهدی». [26] . سنن ترمذی، ج3، ص 340، باب «ماجاء فی الخلفاء» [27] . المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 617. [28] . برای آگاهی بیتشر در این زمینه ر.ک: ائمتنا، ج 1، ص 15 ـ 20. [29] . قال رسولالله 6 : «المهدی من ولد فاطمه» سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1268، سنن ابی داوود، ج 2، ص 310. [30] . تبارک (ملک) 4ـ3. [31] G لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقویم F تین 4. [32] . G وَتَرَی الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیٍْ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ F نمل 88 [33] . G وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ F فصلت 41ـ42 . [34] . فاطر 24. [35] . احزاب 40. [36] . اعراف 142، 148، 152. [37] . «شعار» حسبنا کتابالله نخستین بار از زبان خلیفه دوم شنیده شد. ر.ک. صحیح بخاری، ج 1، ص 54، صحیح مسلم، ج 3، ص 1258. [38] . «و هذاالقرآن انما هو خط مسطور بین الدفتین لاینطق بلسان، ولا بدله من تو جمان و انما نیطق عنه الرجال» نهجالبلاغه، خطبه 125، و در روایات از ائمه به عنوان قیّم قرآن یاده شده است. ر.ک. کافی، ج 1، ص 169، باب «الاضطرار الی الحجّه» و ص 189. باب «فرض طاعه الائمه» [39] . مناظره بسیار خواندی معشام بن حکم با عمروبن عبید ] = معتزل معروف [ در مسجد بصره در بر همین اساس است. ر.ک: کافی، ج 1، ص 168، باب 11، الاضطرارانی الحجه» [40] . ر.ک: کافی، ج 1، ص 178، باب «ان الارض لاتخلو من حجّه» روایت، همچنین است، «لو بقیت الارض بغیر حجّه لساخت» [41] .ر.ک: همان، ص 179، باب «انه لولم یبق فی الارض الارجلان لکان أحدهما الحجه» [42] . نجم 22. |